همچنین حد حیا و شرم برای کودک باید روشن شود از آن جهت که بسیاری از حُجب و حیاها ابلهانه و خطرآفرین است. و یا احتیاط های آلوده ی وسواسی سبب ویرانگری هایی در آینده خواهد شد. آرایش ها، لباس پوشیدن ها، خور و خواب ، کیفیت معاشرت ، رعایت محبت ، خدمت، فداکاری ، صحت عمل ، تسلط برخود ، مدیریت و حفظ خود ، همه و همه از مباحثی هستند که در تربیت مذهبی کودکان باید مّد نظر قرار گیرند. در همین جاست که می توان رابطه ی مذهب با اخلاق را نیز کشف و دریافت نمود.
در فلسفه زندگی
:بخشی از آموزش های ما در رابطه با فلسفه زندگی است . در مورد این امر که چرا زنده ایم و چرا زندگی می کنیم ؟ والدین در دوران حیات مشترک خود با کودک می توانند تفسیرهای گوناگون و متفاوتی را از زندگی ارائه دهند و بر آن اساس کودک خود را بسازند.در آموزش دینی بر این اساس بخشی از تلاش مربیان هم مربوط به این جنبه ها و آشنا کردن عملی طفل است به فلسفه وهدف زندگی و بار آوردن او براساس ضوابط مکتب ؛ یعنی به گونه ای دنیا را برای کودک معرفی کنیم که ارزش زیستن را داشته باشد. این امر باید از حدود هفت سالگی مورد نظر باشد که علاقه ای شدیدتر نسبت به زندگی برای او حاصل می شود و می خواهد اطلاعات عمیق تری در این رابطه پیدا کند.
در همه حال فراموش نکنیم که فلسفه زندگی از نظر مذهب امری است که کودک باید از طریق مشاهده و ملاحظه ی آن در زندگی والدین و مشاهده آن پذیرا شود وگرنه با گفتن و اظهار نظر کردن ، امری در این رابطه پدید نخواهد آمد.
ج- روش های تربیت دینی :
در قسمت های قبل به اهداف و مقاصد و محتوا و مضمون تربیت دینی پرداختیم : اینک به روش هایی که در تربیت دینی کارساز هستند ، می پردازیم .
1- در آموزش: در آموزش دینی شیوه ها و فنونی برای تربیت مطرح است که اهم آنها عبارت اند از بحث کردن در مورد جهان و طبیعت و آفاق و انفس، دادن تذکر در موارد لازم و ضروری ( مثلاً دروغ کار زشتی است و ...) ، توجه دادن به خود و ابعاد وجود ی خود ، واداشتن به تفکر و تدبر در امور، تعقل و استدلال ، استفاده از تجارب شخصی ، سیاحت و زیارت اماکن و در سایه آن دادن آگاهی ، عبرت آموزی و ...
درس های دینی نمی توانند صرفاً ذهنی باشند ! چون در آن صورت خشک و بی حاصل خواهند بود. باید در مواردی او را به تماشای زیبایی های آفرینش و مذهب و تعالیم آن جهت دهیم تا عظمت و قدرت آفریدگار در اعمال و روح او تجلی کند.
به هرحال روش آموزش نباید به صورتی باشد که فکر و مغز او را تسخیر کند و او را به صورت برده ای درآورد. به همین نظر نباید کوشش در القای مطالب خشک و بی حاصل باشد ، بلکه عرضه و ارائه ی عمل و نمایاندن چهره واقعی مذهب در حیات خانوادگی و در موضع گیری های عملی مهم است.
پس قدرت درک او را از طریق سؤالات بالا ببرید و قدرت تعمیم او را با این گونه پرسش ها تقویت کنید : زمین را که آفرید؟ درخت را که آفرید؟ آب را چه کسی به وجود آورد؟ آسمان را چه کسی ؟ و ... و سپس نتیجه بگیرید که : همه چیز را خدا آفرید.
با پرسش های مکرر ، خدا را در ذهن کودک بزرگ و دوست داشتنی کنید؛ روح مذهب را در اعماق وجود او نفوذ دهید، و شک ها را از درون او بزدایید. آموزش ها به صورت سمعی و بصری و حتی لمس و درک باشد تا کودک را به خود آورد و او را قلباً به مکتب خود معتقد و علاقه مند سازد.
2- در پرورش :در پرورش مذهبی ، تکیه به مسائل و جنبه هایی است که اهم آنها عبارت اند از :
احیای فطرت
: در سرشت و ذات کودک جنبه هایی وجود دارند که فرد را به سوی تقوا و عدالت ، پاکی و صداقت وا می دارند. میل به پاکی و صفا در کودکان امری است که در همه جای جهان می توان از آن سراغ گرفت . ما در هیچ کجای جهان فردی را نمی شناسیم که در کودکی و خردسالی خواستار خیر و پاکی ، جوانمردی و صداقت نباشد و یا کمک به مظلوم مورد تحسینش قرار نگیرد .احیای فطرت ، خود گامی است به سوی رشد ، و در پرورش و سازندگی افراد نقشی فوق العاده دارد. در تربیت ، سعی بر این است که طفل را به فطرت ارجاع دهیم و داوری را از وجدان او بطلبیم و حظّ و بهره ی او را بر اساس آن قرار دهیم که فطرت و وجدانش تأیید می کند.
در تربیت و سازندگی نسل ، سعی بر این است که تنها از حق طرفداری شود و به کودک نیز القاء گردد و عرضه حق دور از هر گونه شائبه ای و پیراسته از هرگونه مصلحت جویی باشد. اجازه دهیم که فطرتش سالم و دست نخورده باشد و به راستی و درستی و پاکی همچنان مأنوس و دوست دار فضائل باشد.
تزریق محبت خدا
: ما باید کاری کنیم که کودک خدا را دوست داشته باشد . در این صورت است که او می تواند عامل به احکام خدا شود . در طریق وصول به این هدف ضروری است خدا را دوست داشتنی ، مهربان و بخشنده و صمیمی تر از پدر و مادر معرفی کنید.همچنین ضروری است این تصور در ذهن کودک مستقر شود که خدا او را دوست دارد و می خواهد او فردی ارزنده شود و خوشبخت و سعادتمند گردد. با کودکان لااقل تا شش سالگی باید دائماً از مهر و عنایت خدا و از لطف و کرامت او سخن گفت ، نه از خشم و غضب و جهنم و عذاب او.
در طریق تزریق محبت خدا دردل کودک از هر وسیله حقی می توان استفاده کرد و داستانها و قصه هایی در این رابطه می توان ساخت ؛ البته باید درنظر داشت که تصور و سخن والدین درباره خدا در کودک مؤثر است . اگر آنان خدا را فردی خشمگین معرفی کنند یا رحیم ، در تلقی کودک مؤثر خواهد بود.
ایجاد عـُلقه به اولیای الهی
: کودک باید به اولیای دین، به رسول خدا و ائمه علیهم السلام و دیگر پاسداران مذهب علاقه مند باشد تا امر و نهی شان و راه و روششان در او اثر گذارد و شیوه های زندگی آنان را سرمشق قرار دهد. در طریق وصول به این هدف می توان از شیوه های گوناگونی استفاده کرد که یک نمونه ی آن ذکر داستان زندگی و شرح فداکاری و خدمات آنهاست .اصولاً کودکان نسبت به کسانی که جنبه اعجاب و تحسین آنها را بر می انگیزند و راه و روش قهرمانان را دارند علاقه مندند. اگر بتوانیم پیشوایان مذهب را به همان گونه ای که بودند بزرگ و عظیم معرفی کنیم و شرح ایثارگری های آنان را به زبان ساده و قابل فهم برای کودک بیان کنیم ، در طفل علاقه ای قلبی نسبت به آنها پدید آمده و دوستدار آنها خواهد شد و جنبه ی همانند ی وادارش می سازد که عملاً از راه و روش آنها تبعیت کند.
:در پرورش مذهبی سعی بر این است که جنبه تولی و تبری را در او تقویت کنیم . آنچنان که ولایت اولیای حق و دوستداران مذهب را بپذیرد و از دشمنان دین بیزاری جوید. در عین دوست داشتن بشریت و خیر خواهی برای آنان ، ضروری است اولویت ها در جنبه خیررسانی برای او مطرح شود.سلسله مراتب کسانی که در معرض بهره مندی از حمایت افراد قرار می گیرند. عبارتست از والدین و خویشان ، همسایگان، افرادی که با ما هم کیش و برادرند و در مناصب گوناگون سرگرم خدمت و تلاشند و آنگاه ، دیگر انسانهایی که اهل کتابند و هم آنها که شاید حکمت و عقیده درستی ندارند ولی مزاحم کسی هم نیستند.
روحیه سازماندهی و تشکل در کودکان باید قوی شود آنچنان که در سایه ی یاری ها و همراهی ها ، وحدت و الفتی حاصل شود و افراد به کمک هم و با تمرکز ، وحدت و قدرت بتوانند در سطح ملی و بین المللی کارهای مهمی را انجام دهند . و یا به تعبیری که رسول خدا (ص) دارد همه چون یک دست و یک قدرت در برابر بیگانه گردند
منبع:تبیان
نظرات شما عزیزان: